نوشته شده توسط : فرزاد هروی

برقرار نکردیم بی عدالتی کرده ایم یا اینکه عدالت چیز دیگری است و بین عدالت و

تساوی رابطه عموم و خصوص من وجه است و نه رابطه تساوی میخواهیم ببینیم که

آیا حرف این خانم درست است و در مسیحیت مسئله این گونه نیست و حقوق زنان

کاملا رعایت شده؟! این مسئله را از چند موضع مورد بررسی قرار میدهیم:

      زن در کتاب مقدس: "اما ای برادران،شما را تحسین مینمایم از این جهت که

در هر چیز مرا یاد میدارید و اخبار را به طوری که به شما سپردم،حفظ مینمائید.اما

میخواهم شما بدانید که سر هر مرد مسیح است و سر زن،مرد و سر مسیح،خدا.هر

مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند، سر خود را رسوا مینماید(۵) اما هر زنی که سر

برهنه دعا یا نبوت کند، سر خود را رسوا میسازد،زیرا بریدن یا تراشیدن قبیح

است،باید بپوشد:زیرا که مرد را نباید که سر خود را بپوشد؛ چون که او صورت و جلال

خداست؛ اما زن جلال مرد است: زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است؛ ونیز

مرد بجهت زن آفریده نشد، بلکه زن به جهت مرد آفریده شد(١٠)"(رساله اول به قرنتیان١١: ٢_١٠)

      پس آرزوی این دارم که مردان دستهای مقدس را بدون غیظ و جدال بر افراخته،در

هر جا دعا کنند و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه

به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوی

دینداری میکنند، به اعمال صالحه. زن با سکوت به کمال اطاعت،تعلیم گیرد. و زن را

اجازت نمی دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلط شود، بلکه در سکوت بماند. زیرا

که آدم اول ساخته شد و بعد حوا. و آدم فریب نخورد، بلکه زن فریب خورده، در تقصیر

گرفتار شد.(١۵)"(رساله اول به تیموتاؤس٢ :٨_١۵)

      زن در کلام بزرگان مسیحیت:ترتولینوس با خشن ترین عبارت زن را مخاطب

می ساخت و او را «دری که دیو از آن به درون می آید»می نامید(تاریخ تمدن/ج۳/ص۷۱۷)

 او خطاب به زن میگفت:تو دروازه شیطانی؛تو آنکس را که شیطان جرات نداشت از

روبرو مورد حمله قرار دهد مجاب کردی؛به سبب تو بوده که پسر خدا ناگزیر به مردن

شده!!تو باید پیوسته جامه سوگ و ژنده به تن داشته باشی(جنس دوم/سیمون

دوبووار/ج۱/ص۱۵۹)

      آمبوز قدیس: آدم را حوا به گناه سوق داد نه حوا را آدم؛شرط عدالت است که زن

کسی را که به گناه رهنمون شده به منزله فرمانروا بپذیرد.(جنس دوم/ج۱/ص۱۵۹)

      ژان کریسوستوم قدیس: در میان تمام جانوران وحشی؛زیان بار تر از زن وجود

ندارد.(جنس دوم/ج۱/ص۱۵۹)

      توماس آکویناس؛پر آوازه ترین دانشمند مسیحی در قرون وسطی می گفت:زن

موجودی است ناقص عرضی؛جنس مؤنث در واقع مذکری است که منحرف شده

است؛زن محتملا نتیجه نقصی است در قوه تولید مرد.(تاریخ تمدن/ویل دورانت/ج۴/ص

۱۳۱۱ و جنس دوم/ج۱/ص۱۹ و ص۱۵۹) در نتیجه: زن فقط موجودی است تصادفی و

ناقص و نوعی مرد نقص دار است.(جنس دوم/ج۱/ص۱۵۹)  از دیگر توصیفات این قدیس

برجسته کلیسای مسیح در مورد زن:زن از لحاظ جثه و عقل و اراده؛ موجودی است

ضعیفتر؛ زن در همه چیز به مرد احتیاج دارد؛ لکن مرد فقط برای تولید نیازمند زن

است. زن باید مرد را مولای طبیعی خود بداند؛ باید راهنمائی او را بپذیرد؛ و انضباط و

مؤاخذه های او را گردن نهد و از این طریق است که زن به مقصد اصلی و به سعادت

خویش نائل خواهد آمد.(تاریخ تمدن/ج۴/ص۱۳۱۱)  این فیلسوف برجسته و بی نظیر

مسیحیت که معمولا از او به عنوان مظهر مهربانی یاد می شود زن را از بعضی لحاظ

پایینتر از غلامان قرار می داد:زن به علت ضعف طبیعت خود؛چه عقلی و چه جسمی؛

تابع مرد است... مرد آغاز و انجام وی است همانطور که خداوند بدایت و نهایت تمام

 موجودات است... زن طبق قانون طبیعت باید مطیع و منقاد باشد؛و حال آنکه یک نفر

برده چنین نیست...؛  این دانشمند بزرگ حتی در موازنه میان پدر و مادر بر این اعتقاد

بود که: کودکان باید پدران را بیشتر از مادرشان دوست بدارند.(تاریخ تمدن/ج۴/ص

۱۱۱۱) البته توصیفات توماس قدیس به اینجا ختم نمی شود؛ وی بر این اعتقاد بود که

زن با نخستین مقصود طبیعت یعنی کمال جوئی منطبق نیست؛ بلکه با دومین مقصود

طبیعت یعنی گندیدگی؛بد شکلی و فرتوتی انطباق دارد.(زنان از دید مردان/بنوات

گری/ص۵۷)

      آگوستین قدیس که شاید بتوان وی را برجسته ترین عالم مسیحی در تمام اعصار

نامید معتقد بود:زن حیوانی است که نه استحکام دارد و نه استواری؛زن از بدی تغذیه

میکند و سر آغاز همه دعاوی و مخالفتهاست و راه و طریق هر گونه فساد اخلاق

است.(جنس دوم/ج۱/ص۲۸ و ص۱۶۸)

      ویل دورانت می نویسد:در نظر کشیشان و عالمان مسیحی این قرون هنوز زن

همان مقامی را داشت که در نظر یوحنای زرین دهان و پاتریاک قسطنطنیه

یعنی:شری ضروری؛ وسوسهای طبیعی؛ مصیبتی مطلوب؛ خطری خانگی؛ جذبهای

مهلک و آسیبی رنگارنگ.(تاریخ تمدن/ج۴/ص۱۱۱۱)

      از آنچه گذشت به راحتی میتوان به همان نتیجه ای رسید که دوبووار نویسنده

شهیر و نام آشنای فرانسوی به آن اشاره میکند: تمام پدران کلیسا پستی و دنائت

زن را اعلام میدارند.(جنس دوم/ج۱/ص۱۵۹)

      جایگاه زن در قوانین قرون وسطی:بد نیست نیم نگاهی هم به قوانین

کلیسای مسیح در قرون وسطی بیندازیم. این قوانین از آن رو حائز اهمیت است که

در این دوره زمانی کلیسا به عنوان قانون گذار تلقی میشد و یا لا اقل به عنوان قطب

دوم قدرت به شمار می آمد.

      طبق گزارش ویل دورانت قانون مدنی اروپا بیشتر با زن روی مخالفت نشان داد تا

قانون کلیسائی. در هر دو قانون به شوهر اجازه زدن زن داده شد. هنگامی که در قرن

سیزدهم«قوانین و رسوم بووه» مرد را مکلف می ساخت که فقط با رعایت موازین

انصاف زن خویش را بزند؛ در واقع این اقدام روشنفکرانه ای محسوب میشد.

      واضعین اجکام شریعت میگفتند: آشکار است که زنان باید تابع شوهرانشان و

تقریبا کنیزکان آنان باشند.(تاریخ تمدن/ج۴/ص۱۱۱۲)  هر جند کلیسا مقرر داشته بود

که هنگام ورود زنان به این راهبه خانه ها چیزی از ایشان گرفته نشد مگر آنکه تازه

واردان به طیب خاطر(رضایت خاطر) چیزی پیشکش کنند؛ ورود زنان به فرقه بندیکتیان

معمولا مستلزم داشتن جهیزیه ای بود.(تاریخ تمدن/ج۴/ص۱۰۸۳)

      در قانون ساکسون؛ حد اقل مجازات در مورد زنان زناکار بریدن بینی و گوشهای

وی بود؛ و به شوهر اختیار میداد که اگر زن خویش را بی وفا دید؛ او را به قتل برساند.

(تاریخ تمدن/ج۴/ص۱۱۰)

     در قرون وسطی حق هر گونه آزادی ای از زنان سلب شده بود؛ این ظلم تا بدان

حد بود که اگر زنی با برده ای ازدواج می کرد از حمایت قانون محروم میشد و خانواده

حق کشتن او را داشت.(جنس دوم/ج۱/ص۱۶۱)

      شاید برخی گمان کنند که این شیوه نگرش به زنان؛ اختصاص به کلیسای

کاتولیک دارد؛ اما هرگز این تصور حقیقت ندارد؛ گذشته از کلمات آبای کلیسا به عنوان

شخصیتهای مورد اتفاق میان تمام فرقه های مسیحی؛ در کلمات متاخرین نیز می

توان به رگه هایی از همین نوع دید برخورد: مارتین لوتر به عنوان سر آمد اصلاح طلبان

کلیسای مسیحی بر این اعتقاد بود: زنان باید در خانه بمانند؛ آفرینش زنان بر این

دلالت دارد؛ آنها لگنهای پهن دارند تا بر روی آن بنشینند و خانه داری کنند و بچه به

دنیا بیاورند و بزرگ کنند.(اصلاحات/سارا فلاورز/ص۹۱)

 

     ژان ژاک روسو متفکر نامدار سوئیسی: زنان فاقد ویژگیهای شهروندی اند یعنی

خصوصیاتی مانند عقل؛ نیرو و خود مختاری طبیعتا مردانه اند.(مقدمه ای بر ایدئولوژی

های سیاسی/یان مکنزی و دیگران/ص۳۵۸)

      کیرکگارد: چه بدبختی ای است زن بودن.(جنس دوم/ج۲/سر آغاز)

      در قرن بیستم شخص پاپ اعلام داشت:«بین زندگی مادر و حیات فرزند باید

نخستین را فدا کرد»(جنس دوم/ج۱/ص۲۰۶)

      نیز در سال ۱۹۷۱ در کلیسای مموریال دانشگاه هاروارد موعظه ای ایراد شد

توسط ماری دالی mary daly که دالی در آن اندیشه هایی را به طور قوی مطرح میکند

که پس از آن در تجربه کلیسا از نهضت آزادی زنان اهمیت یافت.دالی بعدها با

مسیحیت مخالفت کرد و گفت: این آئین به هیچ وجه قابل اصلاح نیست.یا علی.

...




:: موضوعات مرتبط: حجاب , ,
:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: